جدول جو
جدول جو

معنی کبودی زنی - جستجوی لغت در جدول جو

کبودی زنی
(کَ زَ)
وشم. توشیم. (یادداشت مؤلف). خالکوبی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کبودی زدن
تصویر کبودی زدن
خال کوبی کردن، زدن خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، خالکوبی کردن، خال زدن، وشم زدن برای مثال بر تن و دست و کتف ها بی گزند / از سر سوزن کبودی ها زدند (مولوی - ۱۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ)
خال کوب. واشم. واشمه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ گُ کَ دَ)
خال کوبیدن زنان و مردان است. (آنندراج ذیل کبودی)
لغت نامه دهخدا
(کَ زَ)
خال کوبی. وشم. رجوع به خال کوبی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کبودی زدن
تصویر کبودی زدن
خال کوبیدن: (بر تن و دست و کتفها بی گزند از سر سوزن کبودیها زدند) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار